جدول جو
جدول جو

معنی لقب تاش - جستجوی لغت در جدول جو

لقب تاش
(لَ قَ)
هم لقب. لقیب:
ای آنکه لقب تاش ثاقب تو
هر شب ز فلک اهرمن رماند.
انوری.
سخن لقب تاش عیسی است، یعنی کلمه ای است که قالب قلب را روح می بخشد. (لباب الالباب عوفی)
لغت نامه دهخدا
لقب تاش
همپاژ نام همبرنام هم لقب هم عنوان: تاج فضیلت بدان وسیلت بر سر ایشان نهاده که سخن لقب تاش عیسی است
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(لَ قَ)
هم لقبی:
به نور رخ جهان آرای از آن شد مهر بر گردون
که با سلطان شرق او راست از انجم لقب تاشی.
(از دیباچۀ صیدنۀ ابوریحان بیرونی ترجمه ابوبکر بن علی بن عثمان الکاشانی).
می دار از این سخن نهان هر کلمه
کارزد به بها هزار جان هر کلمه
شاید که ز عشق این سخن فخر کند
عیسی به لقب تاشی آن هر کلمه.
(مقدمۀ لباب الالباب ج 1 صص 10-11)
لغت نامه دهخدا
(سَ بَ)
هم سبق. هم درس. هم شاگردی. (آنندراج) (استینگاس)
لغت نامه دهخدا
نام دیهی به هزارجریب مازندران، (مازندران و استراباد رابینو ص 124 بخش انگلیسی)
لغت نامه دهخدا
(لَ تُ)
کمی ترش. که کمی ترش است. مایل به ترشی. می خوش. که کمی به ترشی زند. ملس: شرابی لب ترش، که کمی ترش است
لغت نامه دهخدا
همپاژ نامی همبر نامی هم لقب بودن هم لقبی: شاید که ز عشق این سخن فخر کند عیسی بلقب تاشی آن هر کلمه. (مقدمه لباب. چا. اروپاج 1 ص 11 لغ)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سبق تاش
تصویر سبق تاش
هماموز همشاگرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لب ترش
تصویر لب ترش
کمی ترش مایل به ترش ملس
فرهنگ لغت هوشیار
مرتعی در پرتاس ولوپی قائم شهر، از توابع گیل خواران قائم.، کسی که از چوب، لاوک درست می کند
فرهنگ گویش مازندرانی
گل و گشاد
فرهنگ گویش مازندرانی